بهداشت و سیر تاریخی آن
در خرابه های قصر حضرت سلیمان، بقایای مجاری فاضلاب که در زیر قصر، داخل سنگ های سخت کنده شده است، دیده می شود، محقّقان، وجود دو حوضچه مختلف السطح را در انتهای آن، دلیل بر استفاده از آب گرفته اند و چنین معلوم شده است که فضولات از تمام قسمت های قصر به وسیله آب به آن مجاری کشیده می شده و پس از ته نشین شدن در حوضچه اول به عنوان کود از آن چه ته نشین می شده استفاده می کرده اند و آب لبریز حوضچه اول، پس از توقف در حوضچه دوم به مصرف آبیاری می رسیده است. در خرابه های بابل و نیونا نیز آثاری در این باره دیده می شود. بعدها یونانی ها و رومی ها نیز در این راه تدابیر فراوانی به کار برده اند؛ اما دنباله آن در قرون وسطا که دوره انحطاط کامل تمدّن، در مغرب زمین و عدم توجه به احکام مذهبی یا مدنی بهداشتی بوده است قطع گردیده و در همین دوره است که متناوباً امراض مسری شدید هجوم آور می شده است؛ تا آن جا که بالاخره، در قرون جدید (از قرن 16 به بعد) به فکر بهداشت و نظافت افتادند... . (1)
ویژگی های بهداشتی قانون حضرت موسی آثار ناشی از سکونت جمعیت زیاد را که در یک مکان متمرکز می شدند، تخفیف می داد. در مدرسه طب دانشگاه پاریس، دو تصویر رنگی از دو طبیب مسلمان آویخته اند که یکی رازی است و دیگری ابن سینا.ختنه کردن، حمام رفتن هفتگی، نهی از خوردن گوشت فاسد و شراب بدبو، به یهودیان در برابر امراضی که در کشورهای عیسویِ نزدیک آنان شیوع داشت، حفاظی فوق العاده عطا می کرد. (2)
یهودیان برای بهداشت و سلامت تن، مقرراتی داشتند که شرح آنها در گنجینه ای از تلمود آمده است و برای نمونه چند مورد را در این جا می آوریم:
چکانیدن یک قطره آب سرد در چشم ها در صبحگاهان و شستن دست ها و پاها یا آب گرم در شامگاه، از همه داروهای جهان برای چشم بهتر است. ناپاکی سر، سبب نابینایی می شود. ناپاکی جامه ها، دیوانگی می آورد. ناپاکی تن، تولید دُمل می کند؛ از این رو از ناپاکی دوری کنید. (3) اصول نظافت باید به ویژه درباره کودکان اجرا شود. یکی از دانشمندان به نقل از مادر خود چنین می گوید:
بهترین روش توجه و پرستاری از کودک، آن است که او را با آب گرم شست و شو دهند و بر تنش روغن بمالند ... . (4)
برای آن که استحمام به نحو احسن سودمند واقع گردد، لازم است بدن را پس از شست و شو روغن بمالند و اگر انسان استحمام کند و پس از آن، روغن بر بدن خود نمالند؛ مانند آبی است که پشت خمره ریخته شود؛ یعنی چنین استحمامی، سطحی و سرسری است و اثر نیکوی آن، به داخل تن نمی رسد. دستی که [بامداد پس از بیدار شدن از خواب شسته نشود و] ناپاک یکی از قسمت های بدن را لمس کند شایسته است که قطع شود. چنین دستی که شسته نشده باشد چشمان را نابینا و گوش ها را کر می کند و بواسیر لحمی پدید می آورد و به وضع خطرناک باقی می ماند تا این که انسان آن را سه بار بشوید ... . (5)
در دین زرتشت نیز پاکیزگی بدن (پازداترا) از سفارش های اکید مذهبی و در ردیف صفات نیکو، مانند راستی و درستی شمرده شده و یکی از لوازم زندگی بشر و نشانه تمدّن و تربیت دانسته شده است؛ چنان که در گات ها آمده است: پاکیزگی برای انسان از نخستین دقیقه تولد، بهترین چیزهاست. (6)
در عین حال، بر اثر انحطاط کامل تمدّن در مغرب زمین و توجه نداشتن به احکام مدنی یا مذهبی در قرون وسطی و نیز بر اثر جهالت، غفلت و عوامل محیطی، اقتصادی و جغرافیایی، بشر راه خود را گم نموده و فطرتش را به کج روی سوق داده و توجه به بهداشت و رعایت حفظ سلامت و پرهیز از آلودگی ها و کثافات را که از ماهوی ترین اصول زندگی اوست از یاد برده بود و در آن دوران، کارش به جایی رسیده بود که بیشتر جوامع از پاکیزگی بی بهره مانده بودند و محیط زندگی شان به لحاظ رعایت نکردن بهداشت در آخرین درجه انحطاط بود. حضرت علی علیه السلام خطاب به مردم حجاز می فرماید:
پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله شما مردم عرب، پیرو بدترین کیش [یعنی شرک و بت پرستی]بودید و در بدترین جایی که فلاکت و قحطی آن جا را فراگرفته بود، در سرزمین های سنگلاخ و در میان مارهای زهرآگینی که از صداها نمی رمیدند، اقامت داشتید؛ آب لجنِ سیاه می آشامیدید و غذاهای خشن [مانند نانی که از آرد هسته خرما درست می شد] می خوردید؛ صله رحم نمی کردید و خون یک دیگر را می ریختید... . (7)
در قرون وسطا، حمام، که محل شست و شو و نظافت بود، ویژه مسلمانان به شمار می آمد و مسیحیان با حمام مخالف بودند و یکی از جرم های بزرگ از نظر «انگیزیسیون» تمایل به حمام رفتن بود! (8) سیاحان مسلمان که در قرون سیزدهم میلادی از شهرهای عیسوی دیدن می کردند، از کثافات و بوی عفونت شهرهای مسیحیان شکایت داشتند. در «کمبریج» که امروز آن اندازه لطیف و زیباست، گنداب و فضولات در جوی های سرباز معابر جاری بود. (9)
در نزد مسیحیان، پاکیزگی از صفات اولیای خداوند و سبب نزدیک شدن به خدا شمرده نمی شد. عیسویان اولیه، گرمابه های رومی را نکوهیده و این چنین مراکز را گودال هایی برای انحراف ها و هرج و مرج های جنسی می شمردند. (10) افزون بر این، چون به طور کلّی در تعالیم مسیحیت، سخن از ذمّ و ترک تن بود، رعایت اصول بهداشتی نمی توانست در بردارنده اجر و ثوابی باشد. یکی از ثمرات جنگ های صلیبی این بود که حمام های عمومی، در اروپا به تقلید از گرمابه های مسلمانان، رایج گردید. کلیساها با گرمابه های عمومی نظر خوشی نداشتند؛ زیرا این گونه مراکز را مقدمه واداشتن مردم به اعمال منافی عفت می دانستند. (11)
در قرون سیزدهم و پس از آن، پاریسی ها، بولدان های خود را آزادانه از فراز پنجره ها به داخل معابر می ریختند و تنها تامینی که عابر بیچاره داشت اخطار صاحب خانه بود، که به صدای بلند می گفت: خیس نشوی. مردم در خانه ها و از بالای خانه ها ادرار می کردند. حتی کاخ «لور» ملوّث بود. پس از بروز طاعون در سال 1531 به موجب فرمان ویژه ای به همه مالکان و خانه داران پاریسی اخطار شد که برای هر خانه ای مستراح احداث نمایند؛ ولی بیشتر مردم نپذیرفتند. (12)
در همین عصر نیز اگر به زندگی اروپاییان نزدیک شویم می بینیم که هنوز در میان بسیاری از آنها برخی از عادات و رسوم قدیم برجای مانده که نشانه عقب ماندگی ایشان از تمدن اسلامی است، چنان که به هنگام استحمام و شستن ظروف، تنها ظاهر را پاک می کند؛ یعنی بدن را آب نمی کشند و در توالت ها به جای شست و شو با آب، از کاغذ استفاده می کنند.
امروزه با پیشرفت بشر در علوم و بهداشت و کشف میکروب و تاسیس آزمایشگاه ها، اهمیت مسئله نظافت و ارتباط آن با سلامت انسان به خوبی آشکار شده است.
بسیاری از مسائل طهارت و نظافت اسلامی که امروزه برای ما امری عادی است، تا یک قرن پیش، ناشناخته بود و اروپاییان تا قرن شانزدهم میلادی، نه تنها با این مسائل آشنا نبودند که فرسنگ ها از نظافت و پاکیزگی به دور بودند. کلیسا سعی می کرد ابنای بشر و پیروان دین مسیح را همواره مورد توجه عاقبت زندگی کند؛ از این رو به مردم می گفتند زندگی هر گونه بگذرد، دوره آن کوتاه است و سرانجام آن، مرگ است و همیشه مؤمنان را به زندگی پس از مرگ و حیات جاودانی روح و دنیای دیگر امیدوار می نمودند. در قرون وسطا، حمام، که محل شست و شو و نظافت بود، ویژه مسلمانان به شمار می آمد و مسیحیان با حمام مخالف بودند و یکی از جرم های بزرگ از نظر «انگیزیسیون» تمایل به حمام رفتن بود! (8) سیاحان مسلمان که در قرون سیزدهم میلادی از شهرهای عیسوی دیدن می کردند، از کثافات و بوی عفونت شهرهای مسیحیان شکایت داشتند. مردم، رنج ها و بیماری ها را گذرا می پنداشتند و در راه عشق به خدا و مسیح، همه چیز برای آنان قابل تحمل بود. بیماری را نتیجه مستقیم گناه، ناراحتی های بیماری را موجب وارستگی و پاک شدن گناه می پنداشتند و می گفتند مسیح برای سعادت برادران خویش، خود را قربانی کرد تا آنان را به راه راست هدایت کند؛ ما نیز با تحمل بیماری، قربانی دیگر مسیحیان و برادران خود هستیم. بر این پایه به بهداشت و نظافت توجهی نداشتند. (13)
آلودگی کوچه ها موجب انتشار سریع ناخوشی می گردید. همین که هوا گرم می شد، بوی عفونت همه جا را فرا می گرفت ... . آلودگی گورستان نیز با آلودگی جوی ها دست به دست هم می داد؛ زیرا گورستان ها را مرکز شهر و بدون دیوار می ساختند؛ برای نمونه در پاریس، که از سده دوازدهم به بعد، «عروس دنیا» نام داشت، قبرستان «اینوسان» در کنار میدان خرید و فروش بود ... . در آن دوران، ناخوشی مسری، شیوع فراوان داشت. (14)
هنگامی که بر اثر جنگ های صلیبی، ارتباط میان شرق و غرب برقرار شد و غربیان از اوضاع سیاسی، اقتصادی و صنعتی مسلمانان آگاه شدند، ملل غرب از خواب غفلت بیدار شدند، به علم و صنعت روی آوردند و در جوامع ایشان دگرگونی به وجود می آمد.
خود غربیان به این امر اعتراف دارند که پایه علومی هم چون ریاضیات و طب را به مسلمانان مدیون اند و نیز اذعان دارند که در صنایع و ادبیّات، نفوذ جنگ های صلیبی عمیق تر از همه چیز بود ... .
در اواخر قرون وسطی که اروپا غرق در تاریکی بود و در آتش نادانی می سوخت و مردم در نهایت بدبختی و بیچارگی بودند، سلاطین و رجال آن دیار برای درمان به کشورهای اسلامی روی می آوردند و نیز دانشجویان ایشان برای کسب دانش به دانشگاه های اسلامی می آمدند. (15)
ویل دورانت می نویسد:
در مدرسه طب دانشگاه پاریس، دو تصویر رنگی از دو طبیب مسلمان آویخته اند که یکی رازی است و دیگری ابن سینا. (16)
همه محققان اذعان دارند که پیشرفت اسلام در قرون وسطا موجب انتشار تمدنی درخشان و تکمیل فنونی شگفت انگیز شده است (17) و خدمات پزشکی مسلمانان به جوامع بشری بر هیچ کس پوشیده نیست.
نمایش پی نوشت ها:
1. مهدی بازرگان، مطهرّات در اسلام، ص 36-37.
2. ویل دورانت، تاریخ تمدّن، کتاب چهارم، «عصر ایمان»، ج4، ص 484.
3. ا. کهن راب، گنجینه ای از تلمود، ص 263.
4. همان.
5. همان، ص 263-264.
6. دین شاه ایرانی(سیلستر)، اخلاق ایران باستان، ص 42.
7. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، خطبه 26.
8. عطاءالله شهاب پور، مجموعه انتشارات انجمن تبلیغات اسلام، ص 159.
9. تاریخ تمدن، ترجمه ابوالقاسم طاهری، ج4، بخش چهارم، ص 501، ط اقبال.
10. همان، ص 502.
11. همان، ص 501-503.
12. همان.
13. صدرالدین میرانی، زندگی و تمدن در قرون وسطا و نقش ایران در علوم مغرب زمین، ص 45
14. ر.ک: آلبرماله و ژوال ایزاک، تاریخ قرون وسطی تا جنگ صدساله، ترجمه عبدالحسین هژیر، ص 391
15. ر.ک: عفیف عبدالفتاح طباره، روح الدین الاسلامی، ص 254، پی یر روسو، تاریخ علوم، ترجمه حسن صفاری، ص 152
16. تاریخ تمدن، ترجمه ابوالقاسم طاهری، کتاب چهارم، بخش دوم، ص 159
17. تاریخ قرون وسطی تا جنگ صدساله، ترجمه عبدالحسین هژیر، ص 94
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}